
فصیحی هروی
شمارهٔ ۲۰۲
۱
از شهیدان تو فرمان بردن و جان باختن
وز تو کردن گوی سرشان را و چوگان باختن
۲
جان فدای تیغ نازی باد کز روی نیاز
میتوان صد جانش در راه شهیدان باختن
۳
کفر کو تا پیشش اندازم که بیشرمی بود
در ره زلف چنان این نقد ایمان باختن
۴
گو نخست آور براق حسن را در زیر ران
آنکه بازلف تو دارد ذوق چوگان باختن
۵
هر چه غیر دوست باشد سد راه دوستیست
باید اندر داو اول کفر و ایمان باختن
۶
کو مرادی تا به دست آریم ورنه کافریست
در ره این آرزوها گنج حرمان باختن
۷
عشقم استاد شهیدان خواند از آن کاین کشتگان
از من آموزند بی جان هر زمان جان باختن
۸
یاد یوسف را فصیحی در دل ما بار نیست
در حریم کعبه نتوان نرد عصیان باختن
نظرات