
فصیحی هروی
شمارهٔ ۲۱۰
۱
هر خار کان ز گلشن هجران برآمده
در پای دل شکسته و از جان برآمده
۲
بهر نثار تیغ جفایت مرا چو شمع
هر دم سر دگر ز گریبان برآمده
۳
از بس به ذوق ناوک جور تو خوردهایم
گلبانگ نوش ز پیکان برآمده
۴
تو در دلی و دیده پی جستجوی تو
چون طفل اشک بر سر مژگان برآمده
۵
در حیرتند خلق فصیحی ز نعش ما
کاین کشتی شکسته ز طوفان برآمده
نظرات