
فصیحی هروی
شمارهٔ ۲۱۱
۱
خدایا رخصت پرواز ازین دام مجاز ده
به هر جا میرود فرمان تو خط جوازم ده
۲
ز شاخ و برگ من پر کن گلستان دو عالم را
پس آنگه رخصت باد خزان در ترکتازم ده
۳
زبانم چیست خونی منجمد ز آسیب دم سردی
بگیر این لخته خون را وکلید گنج رازم ده
۴
گریبانی سراسر چاک کو چون دامن مژگان
تو گر دستم ندادی پارهای چاک نیازم ده
۵
پریشان بال ماندم در شکنج دام آزادی
فراغت خانهای در زیر بال شاهبازم ده
۶
ز داغی لخت لختم را گدای کاسه در کف کن
پس آنگه حکم سلطانی ز دیوان ایازم ده
۷
مرا از قبله طاعت پرستان روی برگردان
فصیحیوار از غم قبلهای بهر نمازم ده
نظرات