
فصیحی هروی
شمارهٔ ۲۱۲
۱
بهشت را چه کند با غم آرمیده او
ز دوزخ از چه هراسد فراق دیده او
۲
من و سجود بت از داورم مترسانید
من آفریده عشقم نه آفریده او
۳
شهید عشق ترا راه کعبه مقصود
کسی نشان ندهد جز سر بریده او
۴
به حرف میوه فریبم مده که نیست مرا
امید سایه هم از نخل نورسیده او
۵
چنان گداخت فصیحی ز ضعف شام فراق
که تاب نور ندارد چراغ دیده او
تصاویر و صوت

نظرات