
فصیحی هروی
شمارهٔ ۲۳
۱
ستم ز نرگس مستت ستمگری آموخت
جنون ز زلف سیاه تو داوری آموخت
۲
ترا خدایی آموزد ار اراده کنی
به یوسف آنکه طریق پیمبری آموخت
۳
ترا به حسن ستایش کنند و زآن غافل
که حسن هم ز جمال تو دلبری آموخت
۴
چه یوسفی تو که از ذوق نامه بردن ما
روان دلبر کنعان کبوتری آموخت
۵
به گنجهای قناعت فرونیارد سر
ز همت آنکه فسون توانگری آموخت
۶
شدیم بلبل و از بخت ما درین گلشن
بهار همچو خزان کیمیاگری آموخت
۷
هزار درس نکواختری فصیحی بود
در آن دیار که بختم بداختری آموخت
نظرات