
فصیحی هروی
شمارهٔ ۳۲
۱
ناله رازیست که در سینه نهفتن ستم است
گوهر گوش بدین نیش نسفتن ستم است
۲
خواب نامحرم و در دیده رخش پردهنشین
گر همه بر دم تیغ است که خفتن ستم است
۳
راز حسن از دم روحالقدس آزرده شود
سر هر موی زبان کردن و گفتن ستم است
۴
دیده خمیازه کشد بی می نظاره او
ورنه بی دوست برین غنچه شکفتن ستم است
۵
نوبهار جگر ریش فصیحی غم اوست
گرد اندوه ازین غمکده رفتن ستم است
نظرات