
فصیحی هروی
شمارهٔ ۳۶
۱
ما و من برلب مرغان چمن بسیارست
ما چنینیم که هستیم سخن بسیارست
۲
کشته بیتیغ شو وبی کفن آ در بر خاک
منت تیغ و تمنای کفن بسیارست
۳
کو سری لایق فتراک و تنی درخور خاک
ورنه میدان غمش را سروتن بسیارست
۴
سینه بگدازم دل خون کنم و جان سوزم
شعله شوقم و خاصیت من بسیارست
۵
توبهای نیست فصیحی که شکستن ارزد
ورنه از دولت می توبهشکن بسیارست
نظرات