
فصیحی هروی
شمارهٔ ۴۶
۱
من آن صیدم که صیادم جنونست
نشاط افزای جانم خاک و خونست
۲
برات ما بر آن کشور نوشتند
که از آوازه مستی مصونست
۳
به بزم عشق کانجا شرم ساقیست
نوای ناله ما ارغنونست
۴
دمی از گریه ناسودم همانا
سرشت چشمم از طوفان خونست
۵
نمیدانم چه دردست ای فصیحی
که هر دم از دم دیگر فزونست
تصاویر و صوت

نظرات