
فصیحی هروی
شمارهٔ ۴۷
۱
گستاخی نظاره ما جرم جنونست
ورنه دل ازین بیادبی غرقه به خونست
۲
چون ابر بر افتاده مگریید درین باغ
چون برق مخندید که خنده نه شگونست
۳
صد بادیه [را] توشه یک گام فزون نیست
اما چه کنم توسن اقبال حرونست
۴
بدروزی ما خود گنه ماست ولیکن
سررشته کار از کف تدبیر برونست
۵
سرمایه کام دو جهان بخت بلندست
صد شکر فصیحی که ترا بخت زبونست
تصاویر و صوت

نظرات