
فصیحی هروی
شمارهٔ ۵۲
۱
آن نسیمم که سر و برگ خس و خارم نیست
خانهزاد چمنم لیک به گل کارم نیست
۲
جنس دردم که درین رسته به جانم بخرند
چه کنم طالع نازی ز خریدارم نیست
۳
نخل اندوهم و صد گونه گلم هست ولیک
گل شادابتر از دیده خونبارم نیست
۴
شربت وصل کند درد من افزون چه کنم
هیچ کس را خبری از دل بیمارم نیست
۵
داغ لاله نگهم را به تماشا بفریفت
ورنه صلحی به هوای گل و گلزارم نیست
۶
بس که نظاره پرستم نگه هر دو جهان
خرج یک روزه این چشم تلف کارم نیست
۷
سیر آتشکده عشق فصیحی کردم
شعلهای شوختر از آه شرربارم نیست
تصاویر و صوت

نظرات