
فصیحی هروی
شمارهٔ ۶
۱
سرمه کوری کشیدم دیده تحقیق را
تا نبینم در لباس صدق هر زندیق را
۲
عاقبت از راه گمراهی برد سوی خودم
آن که نپسندید بر من منت توفیق را
۳
تشنهتر گشتم ز خون دل همانا شوق دوست
چون سراب از تشنگی پر کرد این ابریق را
۴
از دیار عقل بیرون رو که در بازار او
صیقلی زنگی شکست آیینه تصدیق را
۵
عشق را نازم که چون با بینیازی میکشد
باده زندیق سازد خون صد صدیق را
۶
آبروی این ریاکاران فصیحی وه که کرد
غرق دریای خجالت کشتی توفیق را
تصاویر و صوت

نظرات