
فصیحی هروی
شمارهٔ ۶۸
۱
مگر بازم دل از زخم جفایی شاد میگردد
که مرگم گرد جان بهر مبارک باد میگردد
۲
به فتراک محبت من همان صید گرفتارم
که بسمل گشته و گرد سر صیاد میگردد
۳
به جای باده خون در ساغرست امروز خسرورا
همانا یاد شیرین در دل فرهاد میگردد
۴
فصیحی زار مینالد مگر جان میدهد از غم
که امشب ماتمی بر گرد این فریاد میگردد
نظرات