
فصیحی هروی
شمارهٔ ۷۱
۱
غمش به تازه ندانم چه مدعا دارد
که فکر مرهم بهبود زخم ما دارد
۲
چکیده دل دردست آسمان در کین
به زخم ما چو رسد شربت دوا دارد
۳
کدام صورت زشت اندرین بهشت آمد
که باز آینهام شکوه از صفا دارد
۴
بسوخت بلبل و خاکسترش ز شوق هنوز
به بوی گل سرآمیزش صبا دارد
۵
گسسته تار فصیحی ز هجر ناخن غم
نهفته زیر لب شوق صد نوا دارد
نظرات