
فصیحی هروی
شمارهٔ ۷۵
۱
دیده هرگز خویشتن را صید شهبازی نکرد
بال بر هم زد تمام عمر و پروازی نکرد
۲
لاف اقبال کلیدی زد زبانم سالها
لیک هرگز فتح قفل مخزن رازی نکرد
۳
دوش غم را لذت انجام در آغاز بود
عقل کانجا می ندارد کارش آغازی نکرد
۴
عشقم از بس کرد پنهان رفتم از یاد حبیب
آنچه محرم کرد با من هیچ غمازی نکرد
۵
چشم مستش را فصیحی صد هنر بیش است لیک
خویش را هرگز شهید جلوه نازی نکرد
نظرات