فصیحی هروی

فصیحی هروی

شمارهٔ ۷۹

۱

خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیرد

به هر سو بگذرد ملکی ز حسن جاودان گیرد

۲

شکنج دام ز آن‌سان دلفریب صید شد کز غم

فروریزد پر وبالش چو نام آشیان گیرد

۳

سجود عشق برخود فرض کردم تا جبین دارم

بود روزی ازین آتش مرا دودی به جان گیرد

۴

سر شمع‌ست دولتمند و من پروانه اویم

که از فیضش مرا هم شعله شامی در میان گیرد

۵

دلت نازک‌ترست از رشته پیمان تو ترسم

که ناگه بی‌سبب نازک دلت از دوستان گیرد

۶

مکن چون خنده تکیه بر لب گل کاندرین گلشن

نسیم نوبهاران فیض از باد خزان گیرد

۷

فصیحی از جگر ناخواست امشب ناله‌ای سر زد

به بی ظرفی مبادا عشق ما را بر زبان گیرد

تصاویر و صوت

نظرات