
فصیحی هروی
شمارهٔ ۸۱
۱
نشئهی شوق کی از ساغر عشرت خیزد
این نسیمست که از گلشن محنت خیزد
۲
هر زمینی که بر آن پای نهم روز وداع
تا دم محشر از آن آتش حسرت خیزد
۳
بخت ناساز به حدیست که گر افروزم
آتش عشرت از آن دود مصیبت خیزد
۴
رشک در قصد فصیحیست اجل هان بشتاب
نه که از بستر هجران به سلامت خیزد
نظرات