
فصیحی هروی
شمارهٔ ۸۶
۱
گر نقاب از رخ بگیری آفتابم میکشد
ور گذاری این چنین رشک نقابم میکشد
۲
شعلهام وز تشنگی بیتاب ای پیر مغان
آتشی داری کرم فرما که آبم میکشد
۳
بس که گلزار دلم از تشنگی شد شعلهزار
غرقه دریایم و شوق سرابم میکشد
۴
آرزوی دوزخم در آبش عصیان فکند
ای خدا رحمی که هجران عذابم میکشد
۵
بر سر بازار رعنایی فصیحی روز و شب
خود فروشیهای ماه و آفتابم میکشد
نظرات