
فصیحی هروی
شمارهٔ ۹۷
۱
شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
۲
قیمت حسن ز بس عشق تو افزود کنون
داغ غم بر جگر سوختگان ناز کند
۳
به مسیح ار چمن داغ مرا بفروشند
هر دمش تازهتر از شبنم اعجاز کند
۴
دلم از خدمت امید به جایی نرسید
همت یاس مگر زآنکه دری باز کند
۵
عشق در گنج غم ار دست کرم بگشاید
همت آنست که ما را همه تن آز کند
۶
ریختی خون فصیحی ز سرش زود مرو
باش تا شکر کرمهای تو آغاز کند
نظرات