
فصیحی هروی
شمارهٔ ۹۹
۱
چون امتان کبر حدیث نسب کنند
رندان خاکسار سخن از حسب کنند
۲
اجزای من چو نام تو گیرم یکان یکان
چون جان خستگان غمت طوف لب کنند
۳
اینست اگر غرور بتان روز بازخواست
ترسم دیت ز خضر و مسیحا طلب کنند
۴
جانم فدای غم که مریضان آن دیار
چون شعله جان دهند چو بدرود تب کنند
۵
نسبت به جلوه تو تجلی کند درست
چون دودمان حسن حدیث نسب کنند
۶
از ناله لب مبند مبادا درین چمن
چون غنچهات به خنده شادی ادب کنند
۷
از بیکسان بترس فصیحی که این گروه
روز زمانه را به یکی آه شب کنند
نظرات