
نظام قاری
شمارهٔ ۱۰۱ - خواجه حافظ فرماید
۱
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من کاری چنین کمتر کنم
در جواب آن
۲
ایخوش آنساعت که صوفی موجزن در بر کنم
فخر بر جمله قدک پوشان بحرو برکنم
۳
چند ازین رو جامه گردانم بدان روی دگر
تا یکی دستار را از کهنگی بر سر کنم
۴
خرقه از سوراخ پرجیبش بتن پوشیده شد
سر فرو بردم بدامان تا کجا سربر کنم
۵
دامن خاتون کمخا گربدست افتد مرا
زیبدارگوی کریبانش درو گوهر کنم
۶
ریشه معجر به از پوشی خوش خط گفته
این سخنهای پس چرخت کجا باور کنم
۷
من که در دیوان شعرم هست و صف چارقب
کی نظر در چارلوح و جدول دفتر کنم
۸
دلنواز نرمدست ار تن در آغوشم دهد
در دم ای قاری دهان و جیب او پرزر کنم
تصاویر و صوت

نظرات