
نظام قاری
شمارهٔ ۱۰۳ - شیخ سعدی فرماید
۱
خرما نتوان خورد ازین خارکه کشتیم
دیبا نتوان بافت بدین پشم که رشتیم
در جواب آن
۲
اطلس نتوان دوخت از ین پنبه که کشتیم
کمخا نتوان بافت ازین پشم که رشتیم
۳
با جامه چرکن بسیه چال جحیمیم
با رخت نو پاک ببستان بهشتیم
۴
از دست چو رفت آستی و دامن جامه
کردیم ببر رخت نو و کهنه بهشتیم
۵
از جامه اگر دست بشوئیم عجب نیست
زانروی که بسیار بشستیم و بمشتیم
۶
باشال جلی گفت چودلال فکندش
شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
۷
بردست گرفتیم همه داس زمقراض
بر مزرعه سبز سسقرلاط گذشتیم
۸
از بهر گلیم و برک و صوف بسی پشم
چون موی سرخویش درودیم ونکشتیم
۹
از معنی باریک و خیالات چومویست
این رشته باریک درینجامه که رشتیم
۱۰
قاری صفت حله و استبرق و سندس
بر البسه بنویس که از اهل بهشتیم
تصاویر و صوت

نظرات