نظام قاری

نظام قاری

شمارهٔ ۱۰۶ - سلمان ساوجی فرماید

۱

دوش در سودای زلف و چشم جانان بوده ام

شب همه شب تا سحر مست و پریشان بوده ام

در جواب آن

۲

برنهالی مجرح دوش غلطان بوده ام

تا سحر با جامه خواب افتان و خیزان بوده ام

۳

با نگارستان زیلوو حصیر زرفشان

که ببستان جلوه گر که در گلستان بوده ام

۴

گاه نقش آرای آرایش بانگیز خیال

گاه در حجله تتق بند عروسان بوده ام

۵

هردم از پشتی والای زرافشان آمده

چون صبا با گل سحردست و گریبان بوده ام

۶

از هوای بندقی گردیده ام عمری بسر

و زخیال زوده قرنی در صفاهان بوده ام

۷

در زمستان گشته ام پیوسته سرگرم برک

در بهاران واله روسی و کتان بوده ام

۸

در جهان زیرافکنی نبود بسان نرمدست

بشنو این از من که عمری در پی آن بوده ام

۹

بوی مشک و عنبر از جیب آید ایقاری چرا

زانکه اطلس را چو مجمر زیر دامان بوده ام

تصاویر و صوت

دیوان البسه مولانا محمود نظام قاری از روی چاپ میرزا حبیب اصفهانی به اهتمام محمد مشیری » تصویر 112

نظرات