نظام قاری

نظام قاری

شمارهٔ ۱۱۷ - مولانا عبید زاکانی فرماید

۱

جمال یار و اشک من گلست آن و گلابست این

وصال او و فکر ما خیالست آن و خوابست این

در جواب آن

۲

دو صنج حمل را بنگر مهست آن آفتابست این

بروی آن شمط معجر سپهر است آن سحابست این

۳

بتشریف خشیشی گر ببینی قبه دگمه

شود اینمعنیت روشن که آبست آن حبابست این

۴

خیال بیرمی باریک می بستم که بخشیدم

خط مخفی چو بر خواندم خیالست آن و خوابست این

۵

بحبر سبر چون گردد قرین صوف سفید آندم

بداند کهل ابیاری که شیخست آن و شابست این

۶

زجیب خرقه کهنه چویابی کیسه نقدی

چه دانم من خرد داند که گنجست آن خرابست این

۷

از آنسو خشخش مخفی ازینسو شق شق مدفون

شنو این رمز از قاری سوالست آن جوابست این

تصاویر و صوت

دیوان البسه مولانا محمود نظام قاری از روی چاپ میرزا حبیب اصفهانی به اهتمام محمد مشیری » تصویر 118

نظرات