
نظام قاری
شمارهٔ ۱۲۲ - امیرحسن دهلوی فرماید
۱
ای سرزلف تو سراسر بلا
هر دو لبت نیز بلا بر بلا
در جواب او
۲
ای قد سنجاب سراسر بلا
صوف ببالاش بلا بر بلا
۳
رخت طلا دوز که میسوزیش
میرسدش از جهت زر بلا
۴
هر که بتشریف کتان دوخت چشم
ماند زتشویش طمع در بلا
۵
ترک کلاه نمد خود مگوی
تانکشی از پی افسر بلا
۶
موزه تنگست دمادم تعب
پیچش دستار سراسر بلا
۷
دامک و سربند بگویم که چیست
نام یکی آفت و دیگر بلا
۸
بهر قدک میکشم از رنگرز
جور زقاری و زگازر بلا
تصاویر و صوت

نظرات