
نظام قاری
شمارهٔ ۲۱ - شیخ سعدی فرماید
۱
روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
در جواب او
۲
چون زرم بهر نوخریدن نیست
چاره جز کهنه را دریدن نیست
۳
یک تن بی لحاف و زیر افکن
وقت آسایش آرمیدن نیست
۴
هر بده روز میدرد رختی
انکه از جامه اش بریدن نیست
۵
چند کردم بگرد خوان مزاد
بختم ازرخت غیر دیدن نیست
۶
گاه پیچش زکهنگی دستار
برسرش طاقت کشیدن نیست
۷
مسکنی نیست لایقم ورنه
فرشش از بهر گستریدن نیست
۸
قاری از بس که موزه اش تنکست
برهش زهره دویدن نیست
تصاویر و صوت

نظرات