
نظام قاری
شمارهٔ ۵۶ - مولانا حافظ فرماید
۱
در نظر بازی مابیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
در جواب او
۲
در قبا پوشی ما کج کلهان حیرانند
در لباس این سخنان جامه دران میدانند
۳
دانی این گوی در گرد گریبانها چیست
دهنی چند که آنهاش همه دندانند
۴
رخت لاوسمه وزر بفت که بی زر بزرند
غیرت اطلس گلگون خور رخشانند
۵
جامهائی که مرا هست بشستن چو رسد
گازرانش عوض اجرت خود نستانند
۶
تا بسر راست بدارند عروسان معجر
ماه و خورشید بچرخ آینه میگردانند
۷
جامه صوف بپوشند و نشینند بخاک
جامه پوشان چنین مستحق پشیمانند
۸
دگمه بر جامه والا نگرو غنچه گل
نیست پوشیده بتو هر دو بهم میمانند
۹
طرفه بازار قماشیست که ماشاءالله
قدر ماشا و سقرلاط به هم یکسانند
۱۰
گرچه دانم هنری گفته قاری به لباس
چه توان گفت که این خلق هنر پوشانند
تصاویر و صوت

نظرات