
نظام قاری
شمارهٔ ۷۵ - سید نعمت الله فرماید
۱
مرا حالیست با جانان که جان در بر نمیگنجد
مرا سِرّیست با دلبر که دل در بر نمیگنجد
در جواب او
۲
به گرما گر شود مویینه مویی درنمیگنجد
برون از جامه کتان مرا در بر نمیگنجد
۳
چه حالات است در تشریف هرکس درنمییابد
چه اسرار است در دستار در هر سر نمیگنجد
۴
به نزد اطلس و والا خیال شده بافی کن
که در جمع سبکروحان پریشان درنمیگنجد
۵
تو هر عطری که میسوزی به زیر دامن جامه
ز شوق سوختن آن عطر در مجمر نمیگنجد
۶
حریف صوف و کمخایم ندیم حبر و خارایم
مَحامِدگوی والایم سخن دیگر نمیگنجد
۷
اگر باشد نهالی نرمدست و جامه خواب شرب
تفت از خرمی زیبد که در بستر نمیگنجد
۸
ز بس رخت زمستانی که قاری در بر آورده
به هر بابی که در میآید او بر در نمیگنجد
تصاویر و صوت

نظرات