نظام قاری

نظام قاری

شمارهٔ ۸۷ - سلطان ابوسعید فرماید

۱

گر مرا با درد تو درمان نباشد گو مباش

عاشق روی توام گر جان نباشد گو مباش

در جواب او

۲

جامه ام کرباس بس کتان نباشد گو مباش

ورچه بالاپوش تابستان نباشد گو مباش

۳

بستن لنکوته در ایام گرما راحتست

گر ترا شلوار یا تنبان نباشد گو مباش

۴

با سلیم خود خوشم خرطوم پیلش آستین

گرو را دامان چون میدان نباشد گو مباش

۵

ریش بارست ای برادر تسمه سنجاب و خز

گر بگرد آستین گردان نباشد گو مباش

۶

احترام شاهد کمخا مکن از صندلی

بقچه برداری اگر با آن نباشد گومباش

۷

جامه را باید برازش ازدرازی بر زمین

گر کشان همواره ات دامان نباشد گو مباش

۸

فوطه یزدی به قاری بخش ای تاجر ز لطف

ور قماش مصر و هندستان نباشد گو مباش

تصاویر و صوت

دیوان البسه مولانا محمود نظام قاری از روی چاپ میرزا حبیب اصفهانی به اهتمام محمد مشیری » تصویر 101

نظرات