
نظام قاری
شمارهٔ ۸۹ - امیرحسین دهلوی فرماید
۱
به بزمگاه صبوحی کنان مجلس خاص
حیوه نحش بود جام می به حکم خواص
در جواب او
۲
امید هست که بنوازیم بخلعت خاص
بارمک ار نرسد دست کم زجامه خاص
۳
بیافت سوزن ازان بخیه چو مروارید
که او ببحر پر از موج حبر شد غواص
۴
درید پرده بکار برهنگان کرباس
بخورد زخم زگازر که (والجروح قصاص)
۵
زخرج رخت زمستان گریز میجستم
گرفت برد ره من که (لات حین مناص)
۶
اگر نه شیوه دستار و زیب جامه بود
کیش برقص برازندگی بود رقاص
۷
هزار نفع درین جامها که میپوشی
نوشته اند حکیمان بتن زروی خواص
۸
ترا جهیز عروسی زن بقید آورد
مگر برخت عزایش شوی ز قید خلاص
۹
بشعر البسه بردی تو گوی ای قاری
کجا بود قلمی این همه معانی خاص
تصاویر و صوت

نظرات