
نظام قاری
شمارهٔ ۹ - شیخ سعدی فرماید
۱
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
در جواب او
۲
افزون زرخت نو شده حسن و جمال دوست
از زیور وزرست زیادت کمال دوست
۳
رخت به گزیده و والای سیبکی
پوشیده تا که خورد بری از نهال دوست
۴
کردم صباح عید ببر جامه عقل گفت
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
۵
گرمی بکار عشق سزد نی فسردگی
سر ما برد زکله عریان خیال دوست
۶
دستت بود بگردن مقصود همچو جیب
مانند یقه گربکشی گوشمال دوست
۷
درشده ریشه دید بوالا غداد مشک
ازسر گرفت دل هوس زلف و خال دوست
۸
از آن قباچه قلمی دوخته نگر
با جامه شکافته غنج و دلال دوست
۹
قاری به بیت البسه مدح بتان مکن
در خانه جای رخت بود یا مجال دوست
تصاویر و صوت

نظرات