
نظام قاری
شمارهٔ ۹۳ - اوحدی فرماید
۱
ای پیکر خجسته چه نامی فدیت لک
دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک
در جواب او
۲
دیدم کتان کهنه و گفتم فدیت لک
ارزد برم هنوز وصالت هزار لک
۳
زان خار سوزنم عجب آمد که دوختند
از تار قرمزی بعذار کتان کلک
۴
سرمای سرد اگر ندهد دست پوستین
هستیم پشت گرم زپشمینه و برک
۵
کمخای خانبالغی و شرب زرفشان
هر کس که دید نقش پری خواند یا ملک
۶
رخت بنفش و دگمه مثال درست و لعل
وان چشم بندو کرده مغرق زرو محک
۷
چادر به تا شوال حجت هر دو بزشت
وی مجمره مکی از زر دامنت کلک؟
۸
باید بپوستین بره در ساخت یا کول
نتوان کشیده چونکه ببر قاقم و قدک
۹
در جامه دان اطلس گلگون نگر که او
مانند آفتاب همی تابد از فلک
۱۰
قاری به جمع اقمشه نیکو معرفی است
گو نامهای این همه گفتست یک به یک
تصاویر و صوت

نظرات