نظام قاری

نظام قاری

بخش ۶ - عرضه داشتی که جناب زیبا علیا جهت وظیفه کرده

(عرضه داشت سقرلاط) بابیاری و مدفون علادینی که حواشی خلعت صوفند.

بعد از آستین بوسی معروض میرود که ناظم البسه (دام تشریفه) همواره درد سر دستار میدهد و شیر ینباف را بجان میرساند و قبا را بتنک میآورد و میگوید. من دعای جاندرازی آنمقصد والا میگویم و چون دستار بندقی سرافرازی او از واهب ستار میخواهم. و درین ولا وصلتی کرده و عروس خواسته که غیر ازین لباس معانی هیچ جهیز ندارد. دودستی رخت باو میباید پوشانید و جامه خواب و نهالی مشارالیه را ترتیب میباید کرد. بیمست که ازین درد صاحبفراش کردد.

۳

مرا ببستر اکر چه لت کتان انداخت

زروی صوف نظر بر نمیتوان انداخت

اکنون از برای ابریشم و ریسمان و حلاجی و دیگر مصالح اینجا مها پنجاه تنگه مقرر فرموده اند و با وجود جامه پانصد من غله از برای نانش تعبین رفته.

۵

مراهم در ین جامه نانی بباید

نگفتم شدم کلی از قوت خائب

و از بس که بازار سخنش گرم دیدند پوستینی برای زمستان هم گفته اند. برهنه که از جامه خانه صاحب کرمی بقچه مثال اینهمه بر بسته اگر صد بار باجل سیاه دربان دست و یقه شود یک سر سوزن حجابش دامنگیر نشود. امیدوارم که عاطفت آنحضرت چون شمله شامل حال این تنک لباس گشته بفرمایند که حواشی آنجناب مقدار و مبلغ مذکور بوصله او نشانند.

۷

بود که صدر نشینان کوی در در جیب

نظر کنند بافتاده کفش صف نعال

۸

بذیل جامه عمرت سجیف سرمد باد

بدرز آن عدد بخیهای او مه و سال

تصاویر و صوت

دیوان البسه مولانا محمود نظام قاری از روی چاپ میرزا حبیب اصفهانی به اهتمام محمد مشیری » تصویر 162

نظرات