قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۱۰۹

۱

تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست

وز باده نوشین تو عالم همه جامست

۲

از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را

گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست

۳

هرچند که ما عامی عشقیم درین راه

بر جمله ذرات جهان لطف تو عامست

۴

واعظ، که برقصست پس پرده پندار

سودش نکند پند، که در بند عمامست

۵

در دور رخش یک دل هشیار ندیدیم

آنکس که نه مستست درین دور، کدامست؟

۶

در کشتن عشاق بشمشیر چه حاجت؟

یک غمزه از آن نرگس مخمور تمامست

۷

گفتی که: سلامی بفرستیم بقاسم

از ذوق سلامت دل من دار سلامست

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۱۷۳

نظرات