قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۱۱۵

۱

بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست

که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟

۲

حد من نیست ولی عشق سخن می گوید

چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست

۳

هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود

بوی مشک از ختن و بوی اویس از قرنست

۴

مستمان کرد بحدی که نداریم خبر

تا ز مستی نشناسیم که او درچه فنست

۵

در ره عشق و فنا گر خطری پیش آید

چاره از پیر مغان جوی، که او مؤتمنست

۶

چند گوییم: «علیکم برفیق الاعلی »؟

خواجه در لذت جان نیست، که در فکر تنست

۷

چند پرسی که نهان خانه آن یار کجاست؟

خلوت یار گرامی همه در انجمنست

۸

شیوه عشق بآسان نتوان ورزیدن

عشق در آتش غم سوختن و ساختنست

۹

قاسمی بوی تو بشنود، دل از دست بداد

بانگ بلبل همه از شوق گل و یاسمنست

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۱۷۰

نظرات