قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۱۳۷

۱

برآمد آفتاب طلعت دوست

که ذرات جهان را رو به آن روست

۲

اگر نفست ازین جا رخنه جوید

ازو مشنو، که آن وارونه هندوست

۳

غلام روی آن خورشید حسنم

که عالم لمعه ای زان روی نیکوست

۴

چه خوش می نالد آن چنگ معربد!

که شور عاشقان از ناله اوست

۵

اگر صوفی ندارد عشق، قاقاست

وگر ملا نباشد مست، قوقوست

۶

بکوی عاشقی کمتر گذر کن

که هرجا فتنه ای بینی در آن کوست

۷

تو هر جوری که خواهی کرد بر من

مرا جور تو بردن عادت و خوست

۸

ز حسنت قصه ای در باغ گفتند

همیشه فاخته در بانگ کوکوست

۹

بیا، قاسم، شراب ناب بستان

بنوش و سجده کن در حضرت دوست

تصاویر و صوت

نظرات