
قاسم انوار
شمارهٔ ۱۵۳
۱
زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست
غافل مشو، ای دوست، که آن عین گناهست
۲
ای یار، مشو غافل از آن خسرو جانها
زان شاه دل افروز، که سلطان سپاهست
۳
در مذهب ما جمله بیک نرخ روانست
در حضرت آندوست چه کوهست و چه کاهست
۴
اما تو کسی را که بارشاد گزیدی
او رهزن راه آمد، نه رهبر راهست
۵
آخر همه با عشق گرایند بیک بار
در هر دو جهان، هر که امیر آمد و شاهست
۶
سر بر خط فرمان تو دارند همیشه
در جمله جهان، هرچه سفیدست و سیاهست
۷
عاقل همه از عقل سخن گفت و نکو گفت
قاسم همگی مست شرابات الهست
تصاویر و صوت

نظرات