قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۱۵۸

۱

بکوی عاشقان بت خانه ای هست

در آنجا دلبر جانانه ای هست

۲

نمی داند کسی او را، ولیکن

بهر مجلس ازو افسانه ای هست

۳

بپیش شمع رویش خور فرو رفت

که شمعش را چنین پروانه ای هست

۴

مرا از زلف و خالش گشت معلوم

که هرجا دام باشد دانه ای هست

۵

چو پیمان را شکستم، باز ساقی

کرم فرما، اگر پیمانه ای هست

۶

چه کم از می، بدور چشم مستش؟

که در هر گوشه ای می خانه ای هست

۷

سرشک قاسمی دریاست، در وی

برای طالبان دردانه ای هست

تصاویر و صوت

نظرات