
قاسم انوار
شمارهٔ ۱۷۴
۱
میان مجلس رندان حدیث فردا نیست
بیار باده، که حال زمانه پیدا نیست
۲
مگر بمجلس ما محتسب نیاز آرد
که ناز را نخرند از کسی که زیبا نیست
۳
دگر ز عقل حکایت بعاشقان منویس
برات عقل بدیوان عشق مجرا نیست
۴
بیار باده، که بنیاد عمر بر بادست
بدرد درد بسازیم، اگر مصفا نیست
۵
نگاهدار ادب در طریق عشق و مترس
اگرچه دوست غیورست، بی محابا نیست
۶
اسیر لذت تن مانده ای وگرنه ترا
چه عیشهاست که در ملک جان مهیا نیست؟
۷
ز طعن مردم بیگانه، قاسمی، چه خبر؟
ترا که از غم جانان بخویش پروا نیست
تصاویر و صوت

نظرات