
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۰۱
۱
مرا با روی تو پیوسته روییست
زیانی نی، که از وجه نکوییست
۲
هوس دارم که: در پایت بمیرم
بعالم هر کسی را آرزوییست
۳
ز شوق چشم میگونش خرابیم
شراب ما نه از جام و سبوییست
۴
بجست و جوی او دل خستگان را
ز آب دیده هر دم شست و شوییست
۵
ز جامش جرعه ای تا بر زمین ریخت
بعالم عاشقان راهای و هوییست
۶
جرسها را فغان الرحیلست
تنم از بیم هجران همچو موییست
۷
ز حسن یار و شوق جان قاسم
میان شهر هر جا گفت و گوییست
تصاویر و صوت

نظرات