
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۲۲
۱
بسودای تو خوش حالیم و دلشاد
بدردت آرزومندیم و معتاد
۲
چو عالم رابقایی نیست، خوش باش
بیا، می خور، که بربادست بنیاد
۳
مدامم وقت خوش دارد بجامی
که ساقی را مدامش وقت خوش باد!
۴
ندارد لذتی از زندگانی
دلی، کز فکر عالم نیست آزاد
۵
بحسن ارشاد می فرمایدم عشق
ازین خوشتر چه باشد حسن ارشاد؟
۶
زدست خوبرویان داد خواهم
الهی،داد ازین سنگین دلان، داد!
۷
اگر افتاد قاسم در ره عشق
ملامت تا به کی؟ آخر چه افتاد؟
نظرات