
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۲۵
۱
دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد
برون رویم، نبرده متاع خود بمراد
۲
تو شاهد دو جهانی، اگر شوی واقف
ز حسن خویش نگر هم بحسن استعداد
۳
وقوف نیست کسی را ز نقد هر دو جهان
مگر که عرضه کند نقد خویش برنقاد
۴
درین دیار چه آموختی زدانش دل؟
درین مدار چه اندوختی برای رشاد؟
۵
مرید باش، کزین جا رسید هر که رسید
زآستان ارادت بر آسمان مراد
۶
بیا و ترک هوس کن بعاشقان پیوند
اگر چه راه مخوفست،هر چه باداباد!
۷
همیشه حال دل قاسمی چنین بودست
بدرد او متنعم، بعشق او دلشاد
نظرات