
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۳۸
۱
دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد
جانم از مسکن تن روی بجانان دارد
۲
بهمه حال ز جانان نشکیبد جانم
جان زجان آمدو هم روی بدان جان دارد
۳
دل بیچاره خرابست که گفتند :فلان
روی چون ماه وسر زلف پریشان دارد
۴
روی از کعبه مقصود نشاید پیچید
گر ره کعبه همه خار مغیلان دارد
۵
در زمانی همه جاویدوخوش وزنده شوند
سایه ای گر بسر خاک غریبان دارد
۶
مردم از پرده پندارهمه مست و خراب
دل ما مست خدا،سوزش عرفان دارد
۷
من چه گویم؟که حکایت بصفت ناید راست
قاسم از مونس جان شکر فراوان دارد
نظرات