
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۴۲
۱
بپیش اهل سیادت سعادتی دارد
دلی که از همه عالم فراغتی دارد
۲
سعادتی دگر اینست کز سلامت دل
بدین عشق و مودت ارادتی دارد
۳
سعادتی که از این برترست و نیکوتر:
که با وقوف درین ره شهادتی دارد
۴
درین طریقه روایت تمام نیست ولیک
مگر معین روایت درایتی دارد
۵
چو مست جام شدی مست مستدام شوی
که جان بشیوه عشق استدامتی دارد
۶
تو سر آیت حسنش طلب کن از ذرات
که سر آیت حسنش سرایتی دارد
۷
چو نام دوست شنید از جهان و جان برخاست
ز شوق دوست،اگر جان بدایتی دارد
۸
کسی که عاشق صادق بود چو پروانه
میان آتش دل وجد و حالتی دارد
۹
مدام قاسم بیچاره در همه احوال
بوصف روی تو روشن حکایتی دارد
نظرات