
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۶۵
۱
گر دلم عید ترا لایق قربان باشد
اثر بخت نکو،غایت قرب آن باشد
۲
می که از دست تو نوشم همه نوشانوشست
کمترین جرعه من قلزم و عمان باشد
۳
گفت:مستی که خرابست بمهمان آرید
گفتم:ای جان و جهان،دولت مستان باشد
۴
نفسی محنت مستان چو ببیند،ناچار
زود بگریزد،اگر رستم دستان باشد
۵
گرببینی سبعی را که عظیمست و دلیر
رو به ماست،گراز بیشه شیران باشد
۶
نشناسد دل من گنج وصال تو کجاست؟
هر کجا هست،ولی طالب و جویان باشد
۷
هر گدایی،که دمی جرعه ای از جام تو خورد
بر سلاطین جهان خسرو و خاقان باشد
۸
چاکر تست اگر عمر و گر عثمانست
بنده تست،اگربوذر و سلمان باشد
۹
قاسمی لطف ترا دید: دل ازدست بداد
بعد ازین مسکن او کوی کریمان باشد
تصاویر و صوت

نظرات