
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۶۷
۱
نه از خطاست که در ابروی تو چین باشد
تو نازنینی و ناز تو نازنین باشد
۲
قیامتست برآن رخ نقاب زلف،اما
نقاب چون بگشایی قیامت این باشد
۳
بنفشه گر بلطفت شه ریاحینست
به پیش سنبل زلف تو خوشه چین باشد
۴
دوای درد مرا مصلحت نمی بینی
مگر که مصلحت کار من در ین باشد
۵
ز شوق روی تو صوفی روان بر افشاند
بجای دست اگرش جان در آستین باشد
۶
مقیم گوشه خلوت کجا توانم بود؟
مرا که چشم تو از گوشه در کمین باشد
۷
به هرچه کرد نظر قاسمی جمال تو دید
چنین بود نظری کز سر یقین باشد
نظرات