قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۲۷۴

۱

شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد

آدم از خلوت عزت بتماشا آمد

۲

لمعه ای از رخ زیبای تو بر عالم زد

این همه نور یقین ظاهر و پیدا آمد

۳

قصه عشق تو گفتند گروهی با هم

کوه ازین واقعه حیران شد و شیدا آمد

۴

موسی و طور ز سودای تو دیوانه شدند

این چنین واقعه برطور تجلا آمد

۵

گفت درویش بمجنون که: بگو، ذکر تو چیست؟

گفت:اوراد دلم لیلی ولیلا آمد

۶

هرکه در احسن تقویم بود اول حال

آخر قصه او «ثم رددنا» آمد

۷

هرکرا خاطر از ایام بگیرد زنگی

صیقل جان و دلش طلعت سلما آمد

۸

قاسمی چون ز می عشق تو شد مست و خراب

کمترین جرعه او لجه دریا آمد

تصاویر و صوت

نظرات