
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۷۶
۱
باده از خم ارادت بسعادت آمد
وقت ایمان شد و هنگام شهادت آمد
۲
ما و آن یار بخلوت سخنی می گفتیم
سر این نکته به «احببت » ارادت آمد
۳
قصه جمله جهان را همه کلی دیدیم
عشق بر جمله ذرات زیادت آمد
۴
فکر کردیم که از عشق حکایت نکنیم
فکر عشاق همه خارق عادت آمد
۵
بعد ازین رقص کنان بر در می خانه رویم
بخت وارون شد و ایام سعادت آمد
۶
دیگر از نسبت وانساب مگویید حدیث
عشق فخریست که او فخر سیادت آمد
۷
بی نقاب آن رخ زیبای تو ناگه بنمود
قاسمی در صف مستان عبادت آمد
نظرات