
قاسم انوار
شمارهٔ ۳۰۵
۱
خرده بینان طریقت همه صرافانند
که بیک جو درم ناسره را نستانند
۲
دور ماندند ز دیدار تو سودازدگان
همه حیران وعجب مانده که چون می مانند؟
۳
دل و جانها ز تو مستند بدانسان که مپرس
جمله ذرات سراسیمه و سرگردانند
۴
جمله ذرات جهان،کافر و مؤمن،شب و روز
همه از شوق تو مستند و ترا می خوانند
۵
خلق از مرگ گریزان و سراسیمه شوند
عاشقانند که در روز اجل خندانند
۶
همه عشاق تو،گر لیلی،اگر مجنونند
بنده حکم تو، گر خسرو،اگر خاقانند
۷
عاشقانت همه یک مذهب و یک دین دارند
اگر از ملک هراتند و گر از کاشانند
۸
جان پاکیزه بدست آر و بگو فاش و مترس
عشق و معشوقه و عاشق همه جان در جانند
۹
قاسمی،نادره خلق جهان انسانست
عاشقان از همه سو نادره انسانند
نظرات