قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۰۶

۱

آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود

روزی جان خضر گشت و خضر شد خشنود

۲

آب حیوان چه بود؟زنده جاوید شدن

بشنو،ای خواجه،که در عین شهودی مشهود

۳

در ازل سابقه عشق «قسمنا» گفتند

«عونناالله » خداوند کریمست و ودود

۴

دل ما شیفته حسن جهانگیر تو شد

تاجهان هست و جهاندار جهان خواهد بود

۵

من که از بودن و نابود فراغت دارم

پیش ما قصه مگویید ازین بود و نبود

۶

چون یقین گشت ترا طالب ومطلوب یکیست

طلب اینجابسر آمد، طرق اینجا مسدود

۷

قاسمی از سر عالم بهوایت برخاست

علم الله کزین جمله تو بودی مقصود

تصاویر و صوت

نظرات