
قاسم انوار
شمارهٔ ۳۰۷
۱
ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقصود
در طور عدم گشتن من وصل تو موجود
۲
بنمود بعشاق جهان سکه مهرت
سیماب سرشک مژه بر روی زر اندود
۳
سازم همه در مجلس غمهای تو چون چنگ
سوزم همه بر آتش سودای تو چون عود
۴
اقفال زر اندود ز ابواب سعادت
کس جز بمفاتیح هدایات تو نگشود
۵
آخر نظری کن بدل غمزده یکبار
کاندر غم هجران تو یک باره بفرسود
۶
نی نی،چو ترا بر دل من هجر مرا دست
با هجر تو دلشادم و با درد تو خشنود
۷
چون شد بتقاضای تو راضی دل قاسم
سودش همه خسران شد و خسران همگی سود
نظرات